اشک هم باران شد و خندید
نوشته شده توسط : مهران
عشق من عاشق شدی آواره باز دل شدی عاشقی درد دل سوزه دل تنگ دلم عاشق شدم باز با یک نگاه مستانه دیوانه شدم دوست داشتن ما هم شده سراب برای عشق ما هرکجا اشک مرا دیدی و خندیدی و گفتی دیوانه عشق منی انتظاردیدن اون نگاه ناز تو دیوانه کرددیوانه کرد هرروزی که اسمان ابری می شد نگاه من عاشقانه غمگین می شد اشک من درمی امد رنگین می شد یاد اون اسمان ابی یاد اون دریای ابی یاد اون رنگین کمان هفت رنگ همه انها فقط لحظه ای بود اما عشق هم دروغ بود یک لحظه می موند دل گرفته و اشک می ریزه چشمام نکن چشمای من هم عاشق شدن دروغ می گویند اشک های من واقعی نیست



:: بازدید از این مطلب : 30
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: